هلال
سید حسن نصرالله؛ رهبر حزب
در حزبالله «سید» زیاد هست ولى وقتى کلمه سید به تنهایى به کار مىرود، تنها سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله منظور است. وى در محلههاى فقیرنشین نبعه در 31 آگوست 1960 به دنیا آمد. مبارزه با اشغالگران در تاریخ خود، همزمان با ورود وى به صحنه مقاومت، صفحه جدیدى را باز کرد. وى در خانواده مذهبى بزرگ شده بود و در مغازه سبزىفروشى پدرش عبدالکریم به وى کمک مىکرد و از همه مهمتر باید یادى از مسجدی کنیم که وى را با اسلام آشنا نمود. وى در ایام نوجوانى خود جذب جنبش امل شد که تازه تاسیس شده بود و روح و صفاى خاصى در آن بود.
سپس با پیدایش حزبالله، به آن پیوست. همان زمانى که اندیشههاى دینى ایران، الهامبخش آن جوانان شده بود و سید حسن نصرالله در زمانى که حزبالله در تاریکىها فعالیت مىکرد، کم کم پلههاى ترقى را در این پیچ و خم مقاومت طى کرد. زمانى که حتى همکیشان وى نیز دیدى منفى نسبت به آن داشتند. وى که تحصیلات دینى خود را در عراق شروع کرده بود، همزمان بین ایران و لبنان نیز به این تحصیلات خود ادامه مىداد.
درگیریهاى بین حزبالله و جنبش امل در سال 1986 او را مجبور کرد که به جنوب لبنان باز گردد. دقیقا یک سال بعد شوراى حزبالله او را در راس شوراى اجرایى حزب گذاشت. در آن زمان ارتباط تنگاتنگى با مبارزان داشت که در بلندیهاى اقلیم التفاح توسط همه گروههاى لبنانى و غیر لبنانى محاصره شده بودند تا این مبارزان را ریشهکن کنند.
بعد از مدتى پیشنهاد داده شد که به جاى شیخ صبحى طفیلى دبیرکلى حزبالله را برعهده بگیرد؛ ولى وى به این امر رضایت نداد تا اینکه سید عباس موسوى در سال 1992 به شهادت رسید و وى به دبیرکلى حزبالله انتخاب شد.
در دوره وى، مقاومت از حالت مبارزات پراکنده به جبههای متحد تبدیل شده و توانسته بود معادله وحشت خاصى را بر دشمن تحمیل کند. به دنبال عملیاتهاى پى در پى، مقاومت توانست بخش اعظم سرزمینهاى اشغال شده لبنان را در سال 2000 آزاد کرده و تعداد زیادى از اسیران خود را از زندانهاى اسرائیل آزاد کند؛ ولى در این میان هادى فرزند دبیرکل حزبالله در سال 1997 در یکى از درگیریها به شهادت مىرسد.
سید حسن نصرالله توانست از طریق ایجاد توازن بین مقاومت و شرایط خاص لبنان، حزبالله را به پیش ببرد. به مقتضاى لبنانیزه کردن حزبالله در سال 1992 بر اساس همین شرایط تصمیم گرفت از طریق شرکت در انتخابات، حزبالله را وارد پارلمان لبنان نماید. دوباره به مقتضاى لبنانیزه کردن حزبالله در سال 2005 تصمیم گرفت حزبالله را وارد کابینه دولت نماید. تنها اعتراضى که در این مدت بر حزب گرفته مىشد این بود که همواره سهمیه بسیار اندکى را درخواست مىکرد. این زهد در جایگاه دولتى باعث شده بوده که دیگران، حزبالله را رقیب خود ندانند و تا پا گرفتن حزبالله، در صدد کنار زدن آن و مانعتراشى براى آن نباشند. حزبالله همواره بیش از سهمیههاى مذکور به این اهمیت مىداد که جایگاه مقاومت در صحنه کشور، فداى هیچ چیز دیگرى نشود.
در بحران داخلى بعد از ترور رفیق حریرى، حزبالله سیاست بسیار دقیق و حسابشدهاى در تعامل با جناح طرفدار دولت از خود نشان داد. سوریه در آن موقع از لبنان عقبنشینى کرده بود؛ اما با آغاز جنگ دوم اسرائیل علیه لبنان، وضعیت خیلى تغییر کرد و حزبالله به رهبرى سید حسن نصرالله، پیروز جنگ شده و قدرت اول صحنه داخلى کشور شد.
تنشهاى داخلى به صورت کنترل شدهاى ادامه یافت تا اینکه دولت فؤاد سنیوره، دو آییننامه تصویب کرد که کودتاى علیه مقاومت به حساب آمد و حزبالله در صدد دفاع بر آمده و حوادث هفت مى 2008 شروع شد که به دنبال آن حزبالله، طرفداران مسلح دولت را از مراکزشان در غرب بیروت و در جبل لبنان طرد کرد.
در سال 2006 حزبالله توانست رابطهای بسیار قوى با جناحى از مسیحیان لبنان ایجاد کند که بعدها جریان ملى آزاد را به رهبرى ژنرال میشل عون تاسیس کردند و معاهدهاى بین این دو امضا شد که به نوعى وحدت بین شیعیان و مسیحیان لبنان ایجاد نمود و زمینهساز مرحله جدیدى در لبنان گشت.
سید حسن نصرالله هر چند که بر عرش سیاست در لبنان نشسته، ولى به هیچ وجه ارتباط خود را با افراد مقاومت قطع نکرده است.
شیخ نعیم قاسم: تند مزاج
گفته مىشود که شیخ نعیم قاسم در بین اعضاى شوراى تصمیمگیرى رادیکالترین عضو شورا نسبت به رقبا و دشمنان داخلى است. وى 56 سال پیش در روستاى «کفر فیلا» به دنیا آمد و در سخنرانى خود تمایل بیشترى به هجومى بودن دارد. این امر باعث نارضایتى رقباى سیاسى حزب شده، به خصوص زمانى که انگشت سبابه خود را بلند مىکند.
وى داراى تحصیلات دینى در حوزه بوده و مراحل پیشرفته دروس حوزوى را نزد اساتید عالىرتبه حوزه آموخته است. همزمان وى در دانشگاه لبنان، درس شیمى نیز خوانده است.
همانند بسیارى از مسئولان قدیمى حزبالله، ابتدا در زمانى که امام موسى صدر رهبر جنبش امل بود، عضو این جنبش بود؛ ولى در سال 1982 از آن جدا شده و به همراه سایر همکاران معلمش در اتحادیه لبنانى دانشجویان مسلمان، در تاسیس حزبالله نقش مهمى را ایفا کردند. شیخ نعیم قاسم در زمان سید عباس موسوى معاون دبیرکل حزبالله شد و از آن زمان تا کنون این مسئولیت را براى خود نگه داشته است، البته در یک دوره نماینده پارلمان نیز شد.
کتاب وى در مورد حزبالله، مرجع اساسى و مهمى است براى همه کسانى که مىخواهند در مورد حزبالله و تاریخچه آن مطالعه و تحقیق کنند. مشهور است که شیخ نعیم قاسم همواره ویژگى خاص خود را حفظ کرده و دیدگاههاى خود را به صورت تسلسل منطقى ارائه داده و شخصیت محکمى دارد به نحوى که ممکن است ساعتها به مخاطب خود گوش دهد به طورى که فکر کنند دیدگاههاى وى را پذیرفته ولى به ناگاه با شنیدن پاسخهاى وى نا امید مىشوند.
وی هیچ اصرارى برای حاضر شدن در رسانهها ندارد و ممکن است براى مدتها غایب باشد؛ ولى وقتى روى صحنه مىآید، همواره کوبنده بوده است.
سید هاشم صفىالدین : نفر دوم حزبالله
خیلىها او را بعد از سید حسن نصرالله نفر دوم حزبالله مىدانند. وی ویژگىهاى مشترک زیادى با دبیرکل حزبالله داشته و روابط صمیمى با افراد مقاومت و مسئولان از رده بالا گرفته تا آنها که در میدان کار فعال هستند، دارد.
بیش از چهل سال سن دارد و مسئول شوراى اجرایى حزبالله است که قوه مجریه حزب به حساب مىآید و تمام مؤسسات پشتیبانى و مردمى حزبالله را اداره مىکند.
وى همواره در میان افراد حزبالله است. به همین جهت از محبوبیت بالایى در میان آنها برخوردار است. ویژگیهاى فردى سید هاشم صفىالدین به او این امکان را مىدهد که شخصیت متحرکى در میدان عمل حزبالله باشد؛ ولى از آنجا که اسرائیل همواره در کمین وى بوده است، مجبور است مسائل امنیتى را رعایت کرده و کمتر در میان مردم ظاهر شود.
سید ابراهیم امین السید: اولین چهره رسانهای حزبالله
حزبالله براى سالها به صورت زیر زمینى فعالیت مىکرد و عملیاتهاى خود را بدون هیچ ظهور رسانهاى دنبال مىکرد. در این میان اولین کسى که بیانیه تاسیس حزبالله را در میان رسانهها خواند، سید ابراهیم امین السید بود که در سال 1985 با خواندن نامه سرگشادهای در مورد حزبالله، تاسیس آن را علنى نمود.
حزبالله تا آن زمان مخفیانه فعالیت مىکرد تا آنجا که خیلى از عملیاتهایش به اسم دیگر احزاب و گروهها تمام مىشد و البته همین امر باعث شده بود که براى مدتها دشمن متوجه آنها نشود و فکر کند که این فلسطینىها هستند که در حال انجام عملیات هستند. تا اینکه سید ابراهیم در 16 مارس 85 در حسینیه شیاح در حومه جنوبى بیروت آن بیانیه مشهور را قرائت کرد. در آن زمان همه فکر مىکردند که وى رهبر حزبالله است، در حالى که وى یکى از مؤسسان آن و سخنگوى این حزب بود. در آن زمان وى اسرائیل، آمریکا، فرانسه و حزب کتایب را دشمن حزبالله معرفى کرده بود.
وى که عضو جنبش امل بود در زمان درگیریهاى حزبالله با جنبش امل، مواضع خصمانهاى علیه آنها اتخاذ کرد تا اینکه در سال 1992 بعد از میثاق طائف و آغاز مرحله سیاسى جدیدى در لبنان به عنوان نماینده وارد پارلمان لبنان شد و ریاست فراکسیون حزبالله را بر عهده گرفت و در سال 2005 رییس شوراى سیاسى حزبالله شد.
محمد رعد: محور و مذاکرهکننده
رییس فراکسیون نمایندگان وابسته به حزبالله در پارلمان و شخصیتى خونگرم است. خوش اخلاقى وى باعث شده که ریاست فراکسیون حزبالله را برعهده بگیرد و همین خوش اخلاقى وى باعث مىشود حتى در اولین برخورد با وى که همه او را حاجى صدا مىکنند، تمام نگرانىها فرو بریزد.
وى در سال 1955 در بیروت به دنیا آمد؛ ولى اصالتا از روستاى جباع در جنوب لبنان و در اقلیم التفاح است. تواضع و سادگى وى باعث مىشود که طرف وى در دیدارهایش فراموش کند که با چه کسى روبرو است. وى شخصیتى فرهنگى و عضو اتحادیه لبنانى دانشجویان مسلمان بوده که در تاسیس حزبالله نقش مهمى داشته و قبل از فعالیت در حزبالله به معلمى اشتغال داشته و داراى مدرک فلسفه از دانشگاه لبنان است.
توانایىهاى وى زمینه رشد وى را در پلکان مسئولیتهاى حزب فراهم کرد و سپس نماینده پارلمان شده و در راس فراکسیون قرار گرفت و قبل از آن رییس شوراى سیاسى بود و اکنون نیز براى اولین بار، عضو شوراى تصمیمگیرى شده است.
بعد از جنگ 2006 که حضور علنى سید حسن نصرالله، زندگى اطرافیان وى را نیز به خطر مىانداخت، محمد رعد در مراسم متنوعى به نمایندگى سید حسن نصرالله حاضر مىشد، از جمله نمایندگى دبیرکل حزبالله در میزگرد گفتگوى ملى که از اهمیت خاصى برخوردار بود.
محمد رعد در بحرانهاى حساسى، مواضع تعیینکننده داشته است. به عنوان مثال هجوم وى به گروه 14 مارس که به دنبال جنگ 2006 این احتمال داده مىشد که بخواهند از پشت به حزبالله خنجر بزنند. یا یکى از موضعگیریهاى جنجالبرانگیز وى، زمانى بود که بحث حمله آمریکا به ایران مطرح بود و حزبالله تلاش مىکرد موضع خود را در صورت بروز جنگ منطقهاى فاش نکند، ولى محمد رعد در آن زمان گفته بود: ما بر حسب وضعیت لبنان و منطقه عمل خواهیم کرد. که جوابی دوپهلو و زیرکانه بود.
حسین الخلیل: نگهبان اسرار
یکى از نزدیکترین افراد به سید حسن نصرالله حاج حسین الخلیل است که سمت معاون سیاسى وى را داشته و ماموریتها و پروندههاى بسیار حساسى را در مراحل معینى به وى واگذار مىکرده است؛ به خصوص در سالهاى اخیر و به ویژه در زمان جنگ تابستان 2006 که به نمایندگى از حزبالله و دبیرکل آن و مقامهاى نظامى و امنیتى، مذاکرات سى و سه روزه را دنبال مىکرد. حتى در بحبوحه جنگ، فؤاد سنیوره نخستوزیر لبنان و محمد شطح مشاور وى، جلسهاى نزد نبیه برى داشتند که یکى از شبکههاى ماهوارهاى خبر را به بیرون درز مىکند و باعث نگرانى سنیوره مىشود؛ زیرا ممکن بود اسرائیل براى هدف قرار دادن حسین الخلیل، محل جلسه آنها را بمباران کند. در نتیجه سعى کرده هر چه سریعتر جلسهاش را تمام کند. همین نقش را حسین الخلیل در جنگ آوریل 1996 نیز ایفا نمود.
الخلیل به یکى از بزرگترین خانوادههاى لبنانی تعلق دارد که در برج البراجنه حومه بیروت ساکن هستند. وى داراى مدرک ریاضیات از دانشگاه دولتى لبنان بوده و قبل از حزبالله عضو جنبش امل بوده است.
وى بیش از پنجاه سال دارد و شخصیت بسیار رازدارى است. کمحرف ولى تیز هوش بوده و خیلى زود متوجه مقصود طرف خود مىشود. همواره آرام است مگر مواردى که بعد از جنگ 2006 فاش کرد و از حساسیت زیادى برخوردار بود.
سید، اعتماد زیادى به وى دارد، به خصوص در پروندههاى مهم داخلى و خارجى. وى رابط بین سید حسن نصرالله و رفیق حریرى بود و تا قبل از ترورش رفت و آمدهاى زیادى با هم داشتند و اکنون نیز رابط سعد حریرى با حزبالله است و ارتباط حزبالله با سوریه را وى تنظیم مىکند. ارتباط با نبیه برى، میشل عون و سلیمان فرنجیه نیز از طریق وى صورت مىگیرد. وى به عبارتى دیگر جعبه اسرار حزبالله و سید است.
شیخ محمد یزبک: ایجاد توازن جغرافیایى
وجود وى به عنوان رابطى بین حزبالله و منطقه بقاع در شرق لبنان است. اگر همه دیگر اعضاى شوراى حزبالله از جنوب و پایتخت لبنان هستند، وى از دره بقاع و به خصوص شمال بقاع یعنی بعلبک و هرمل است. مسئله جغرافیایى در سایه حمایت همه جانبه از حزبالله به دبیرکلى سید حسن نصرالله، مسئله مهمى نیست؛ ولى بعد از کودتاى شیخ صبحى طفیلى علیه حزبالله در سال 1987، از اهمیت خاصى برخورد است.
شیخ صبحى طفیلى که خود یک دوره دبیرکل حزبالله بود، در سایه محرومیت و فقر ساکنان دره بقاع بعد از انتخاب سید حسن نصرالله به دبیرکلى حزبالله، این شعار را سر داد که جنوبىها بر همه حزب مسلط شدهاند و تعدادى از افراد مشکوک نیز به حمایت از وى پرداختند؛ ولى بعدها حزبالله توانست این بحران را پشت سر بگذارد.
شیخ محمد یزبک، مواضع سیاسى و رسانهاى اندکى دارد؛ ولى هر از چند گاهى که موضعى را اعلام مىکند، همواره رنگ و لعاب دینى به آن مىدهد. وى یکى از مؤسسان حزبالله به حساب مىآید. وى به عنوان رییس شوراى دینى، عضو شوراى تصمیمگیرى است؛ ولى بعلبکىها مىگویند تا کى باید وى تنها نماینده بقاعىها در این شورا باشد.
شرح حدیث آقا امام علی علیه السلام راجع به نابودی اسرائیل:
روزی یهودیان مانند گوسفند کشته می شوند...
با توجه به پرسش یکی از بینندگان در شرح و منبع این حدیث، دست به تحقیق کوتاهی زدم که در ادامه می آید: منبع دسته اول مورد استفاده در این مطلب، کتاب عقائد الامامیه، ج1 ، صفحه 270 است.
امیر مومنان علیه السلام فرمود:
یهود برای تشکیل دولت خود در فلسطین از غرب- به منطقه ی عربی خاورمیانه- خواهند آمد:
عرضه داشتند: یا اباالحسن، پس عربها در آن موقع کجا خواهند بود؟!
فرمود در آن زمان عربها، نیروهایشان از هم پاشیده و ارتباط آنها از هم گسیخته، و متحد و هماهنگ نیستند.
از آن حضرت سوال شد: آیا این بلا و گرفتاری طولانی خواهد بود؟
فرمود: نه ، تا زمانی که عرب ها زمام امور خودشان را از نفوذ دیگران رها ساخته و تصمیم های جدی آنان دوباره تجدید شود، آنگاه سرزمین فلسطین به دست آنها فتح خواهد شد و عرب پیروز و متحد خواهند گردید و نیروهای کمکی - از طریق - سرزمین عراق به آنان خواهد رسید که بر روی پرچم هایشان نوشته شده: القوة
(زیرنویس: ظاهرا این کلمه اشاره به آیه شریفه ی و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة / آیه 60 انفال است. همانند آنچه بروی پرچم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشته شده، اما نمی توان به طور یقین گفت منظور همین پرچم است. مدیر وبلاگ)
و عرب ها و سایر مسلمانان مشترکا برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد - با یهودیان خواهند جنگید - و چه جنگ بسیار سختی که در وقت مقابله ی با یکدیگر، در بخش عظیمی از دریا روی خواهد داد که در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روی اجساد کشته ها عبور کنند.
آنگاه فرمود: عرب ها سه بار با یهود می جنگد، در مرحله ی چهارم که خداوند ثابت قدم و ایمان و صداقت آنها را دانست، همای پیروزی بر سرشان سایه می افکند.
(زیر نویس: شایان ذکر است که از زمان اعلان موجودیت اسرائیل، تا کنون سه بار جنگ خونینی بین اعراب و اسرائیل، در سال های 1948، 47، 73 میلادی واقع شده... )
بعد از ان فرمود: به خدای بزرگ سوگند که یهودیان مانند گوسفند کشته می شوند تا جایی که حتی یک نفر یهودی هم در فلسطین باقی نخواهد ماند.
نگارنده گوید: با توجه به اینکه جمله که امیر مومنان علیه السلام فرموده است: و تشترک العرب و الاسلام کافة لتخلص فلسطین اسلام و عرب مشترکا برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد، مراد از اسلام مسلمانان غیر عرب و ایرانیان هستند که در هنگامه ظهور به قیادت سید حسنی خراسانی و فرماندهی شعیب بن صالح، از طریق عراق و سوریه برای نجات فلسطین، به سوی قدس عزیز عزیمت خواهند کرد...
...و الله اعلم...